پرنياپرنيا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 16 روز سن داره

فرشته آسمونی مامان وبابا

برای دخترم

وقتی شانه های کوچکت پناهگاه استوارروح پریشانم میشود لذت لمس پیکرمعصوم ترازباران توست که مراوامیداردبه دوست داشتنت وقتی دستهای کوچک فرشته گونه ات رابرصورتم میکشی شرمسارمیشوم که توپاداش کدامین عبادت به جانیاورده ام هستی اینگونه خوب پاک  زیبا  معصوم ودوست داشتنی   ...
25 ارديبهشت 1393

باباجون روزت مبارک

روزپدربه همه باباهای مهربون مبارک   باباعلی روزت مبارک   پدر بشنو این حرف فرزند خویش / عزیزو گرامی و دلبند خویش تویی مایه ی بود و پیدایشم / کنا رت به ناز و به آسایشم پدر تکیه گاه وجود منی /تو سرمایه ی هست و بود منی   عاشگتم باباعلی پدرم........ پاکترین چشمه ی آب! باز میشود تو را بهانه کرد، چرا که بهانه ی نفس تویی، تویی که سرشار از طراوت مریم هایی هستی که بوی عششششق میدهند پدرم.... تویی که تکرار عشق در نبض زمانی.   ...
23 ارديبهشت 1393

کودکانه

یه توپ دارم گلگلیه قرمزوسفیدوآبیییییییییه نمیدونی تاکوجامیله من این توپانداشتم مشاموخوب نوشتم بابام بهم عیدی دادیه توپ گلگلی داد دنیای پرنیاپراست ازشعروسی دی وچوکولات وعروسک  ورنگ اینقدرقشنگ شعرمیخونه آوویی دارم خوشگله ...سماورآب جوش.........ستاره آسمون ...........عروسکاشوکه بااسمایی که دوست داره صدامیزنه نی نی سبزه نی نی بزرگه نارنج نی نی اوچولو عاشق دنیای زیبای توام ، دنیای پر از مهر و شیرینی ، دنیای پر از بازی و رنگ.دنیایی که با شنیدن موسیقی به رقص وا میدارت ! خداوندا زیبایی و شادی را در زندگی دخترم جاودان کن !     ...
20 ارديبهشت 1393

گردش دریک روزتعطیل

دیروزپرنیابامامان وباباوخاله ومامان جون وامین وعموسعیدرفتن  پارک جنگلی خیلی خوش گذشت به خصوص به پرنیاوامین تاتونستن بازی وشیطونی کردن                   ...
15 ارديبهشت 1393

علاقه مندیهای پرنیا

هرروزکه پرنیابزرگترمیشه به چیزای خاصی علاقه پیدامیکنه که برمن خیلی جالبه بااین که میونه من باحیوناخیلی خوب نیست ولی پرنیاخیلی دوسشون داره یه نمونش ماهی عیدکه هرروزصبح که ازخواب بلندمیشه بایدبره بهش سربزنه چندروزپیش یکیشون مردازاون روزهرثانیه میگه یه ماهی آبی بلامن میخلی       اینم حلزونش که خاله سیمین اسمشاگذاشته آقای زون     گل رزش که باباعلی خریده وازبس گفت چراگل نمیده             این گلارابراش اورده       ...
15 ارديبهشت 1393

سلام دوباره

فرشته عزیزمن چندوقتی بودوبلاگتا  آپ نکرده بودم ولی دیدم حیفه دوباره شروع میکنم به نوشتن فرشته کوچولوی من کم کم داره بزرگ میشه الا ن دوسال نیم داره عشق من          یادی ازگذشته ها  پرنیابعدازخوردن شکلات صبحانه   تولدیک سالگی پرنیا روزمیلاد توهوابوی شبنم وشقایق می دادوخدامی خندیدعطریاس ازدرودیواروهوامی پاشیدونسیم ازتوبشارت می داد      پرنیاوبرف  پرنیاوآدم برفی     تولددوسالگی شاخه های گل رزهمه تصویرتواندوتوای عشق اهورایی من روزمیلادتوآغازنفسهای من است   وقتی میبینم جوجه کوچولوجلوی چشام قد...
25 فروردين 1393

عزیزدل

صدکهکشان ستاره وهفت آسمان حریر آورده ام که فرش کنم زیرپای تو رنگین کمانی ازنخ باران تنیده ام تاتاب هفت رنگ ببندم برای تو چیزی عزیزترزتمام دلم نبود ای پاره دلم که بریزم به پای تو امروزتکیه گاه توآغوش گرم من فرداعصای خستگیم شانه های تو       ...
25 فروردين 1393

پرنیاوکفش

اینقدرکه پرنیاتوهمه وسایلش به کفش علاقه داره فکرنکنم چیزی رادوست داشته باشه هروقت کسی ازش  بپرسه که چی میخوای برات بخرم میگه یه کفشی بلامن میخلی     ...
25 فروردين 1393

سال نومبارک

ب     بهارثانیه ثانیه پیشترمی آیدواینجاکسی هست که به اندازه تمامی شکوفه های بهاربرایت آرزوی خوب دارد نوروز٩٣مبارک شاپرکم    پرنیادرکنارسفره هفت سین خونمون بابدبختی ازش عکس گرفتم ازبس بدقلقه توعکس انداختن       البته سبزهای که داخل بطری نوشابه هست بانظارت مستقیم پرنیاخانم سبزشده تخم مرغهاهم باهمکاری باباعلی وپرنیارنگ شده عکس باهفت سین شهرمون   ..       ...
23 فروردين 1393

واکسن چهارماهگی

چهار شنبه شب خیلی شب بدی  بودپرنیاجونم واکسن چهارماهگیشازدمثل هربارحالش بدبودتب نداشت ولی جای واکسنش دردمیکردقطره استامینوفن که پرنیاخیلی ازش بدش میادبهش دادم ولی عق زدوکلی استفراغ کردکلی هم گریه کردشب یه کم تب کرده بوداستامینوفن که نمیخوردوفقط ناله میکردماهم مجبورشدیم براش شیاف بذاریم خیلی گریه کرداشک من وباباش دراومده بودولی بعدازاون تبش پایین اومدوخوابیدولی من تاصبح نخوابیدم وتبش راچک میکردم . خداراشکرواکسن چهارماهگی رازدی اگرچه اذیت  شدی امابدن نازنینت دربرابربیماریهای بدایمن شدعزیزم     ...
23 فروردين 1393