پرنياپرنيا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 5 روز سن داره

فرشته آسمونی مامان وبابا

تولد نی نی

پرنیای عزیزمادرتاریخ ١٤شهریور دوشنبه ساعت ٤.٠٥به دنیا اومد تولدنی نی کوچولوم مبارک وزنش٣.٥٠٠ قد٥٢ سفیدوخوشگل وبانمک   ...
9 دی 1390

لذت زندگی

  الهی فدات بشم که روزبه روزشیرین ترمیشی نمی دونی وقتی نگات میکنم چه حس قشنگی دارم قندتودلم آب میشه وقتی دائم ذوق میکنی وقتی میذارمت جلوتلویزیون تاکاراماانجام بدم سرتومی چرخونی وبانگات دنبالم میکنی وای که میمیرم واسه وقتی که گریه میکنی ولی تاصدامومیشنوی آروم میشی منم آرامش دارم وقتی خوابی وچشتوبازمیکنی میبینی کنارت هستم یانه ووقتی منوکنارت میبینی لبخندمیزنی وآروم میخوابی اون موقع دوست دارم ازخوشحالی جیغ بزنم تادنیابفهمه عروسکم باخیال خوابیده همه اینهاچه لذتی داره نفس من   ...
9 دی 1390

اولین شب یلدا

عزیزدلم اولین شب یلدایی بودکه تودرکنارمابودی خیلی خوش گذشت تک ستاره زندگی من مثل فرشته هاخوشگل ومامانی شده بودی عزیزدلم ایشالا که صدهاشب یلدارابه خوبی وخوشی توزندگیت ببینی ...
9 دی 1390

زندگی با فرشته کوچولو

چقدربااومدن توهمه چیزتغییرکرده فرشته ای تو آغوشم خوابیده که به یه دنیا می ارزه دوباره به دنیا اومدم مادرشدن انسان راصیغل میده پاک میکنه من ودخترم میخواهیم باهم باشیم باهم یادبگیریم باهم حرف بزنیم راه بریم بازی کنیم ودرس بخونیم چقدرلذت بخشه خدایا ازت ممنونم که فرصت به این نابی رابه من دادی. امروز با مامان فریده و خاله فاطی رفتیم شیرخوارگان حسینی...خداییش فرشته ای...   ...
9 دی 1390

اتاق نی نی

سلام فرشته نازنينم كم كم داريم وسايلتاميخريم كالسكه وبقيه وساليتاخرييديم فقط كمدت مونده اتاقت كمك كم داره آماده ميشه من وبابايي منتظراومدنتيم فدات بشم گل نازم     ...
9 دی 1390

روزهای غم انگیز

سلام عزیزدل مامانی حتما فهمیدی که این روزاحال وهوای خونمونیه جوردیگس آره عزیزم هفته پیش عمورضافوت کرد بابایی خیلی ناراحته خیلی غم تودلشه منم ناراحتم ولی بیشترازهمه بابایی ناراحته آخه اون اولین کسی بوده که اونا توی خونه دیده ورفته بالای سرش عزیزم براش دعاکن این غماراحت هضم کنه
13 تير 1390

بله برون

سلام جیگری مامان دیشب بله برون خاله سیمین بودخاله سیمینم عروس شد ایشالا که خوشبخت بشن وقتی رفتیم برابابایی لباس بخریم یه پیراهن خیلی خوشگلم براتوخریدیم کاش بودی ومی پوشیدی ...
21 خرداد 1390

خرید

سلام فرشته نازم دیروزمن وبابایی رفتیم برااتاقت فرش بخریم فرشای خوشگلی بودمایه فرش برات انتخاب کردیم امیدوارم که خوشت بیاد احتمالا تاهفته آینده آماده میشه راستی خاله سیمنتم داره ازدواج میکنه جمعه شب بله برونشه من وبابایی بعداظهرمیخواهیم بریم لباس بخریم اگه توهم بودی واسه توهم میخریدیم ایشالا براعروسییش یه لباس خوشگل برات میخرم که خوشگلترین فرشته آسمونی باشی عزیزم
18 خرداد 1390